این تحقیق با هدف تعیین نقش سازگاری اجتماعی و توانمندسازی روانشناختی معلمان در پیش بینی عزت نفس سازمانی در آموزش و پرورش منطقه شبستر در سال تحصیلی 1398-1397 انجام شده است. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس نحوه گردآوری داده¬ها تحقیق توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان زن و مرد آموزش و پرورش شبستر به تعداد 610 نفر که 370 نفر آنان مرد و 240 نفر آنان زن می باشد، تشکیل می دهند که با استفاده از جدول مرگان و طبق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی تعداد 234 نفر آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند که از این تعداد 142 نفر آن مرد و 92 نفر معلم زن بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه عزت نفس سازمانی (پیرس و همکاران، 1989)، پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی (اسپیرتزر و میشرا، 1995) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی (سینها و سینگ، 1993) بود. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین سازگاری اجتماعی معلمان با عزت نفس سازمانی در آموزش و پرورش منطقه شبستر در سال تحصیلی 1398-1397 رابطه وجود دارد (0.01p< و 767/0r=). بین توانمندسازی روانشناختی معلمان با عزت نفس سازمانی در آموزش و پرورش منطقه شبستر در سال تحصیلی 1398-1397 رابطه وجود دارد (0.01p< و 735/0r=). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد تاثیر سازگاری اجتماعی و توانمندسازی روانشناختی بر روی عزت نفس سازمانی معنادار می باشد (01/0>p). ضریب رگرسیون سازگاری اجتماعی (507/0= β) و توانمندسازی روانشناختی (425/0= β) بر روی عزت نفس سازمانی با توجه به مقدار آزمون t معنادار است و نشان می دهد که سازگاری اجتماعی و توانمندسازی روانشناختی می توانند عزت نفس سازمانی را به طور معناداری پیش بینی نمایند.
این تحقیق با هدف بررسی رابطه سیستم فعالساز- بازدارنده رفتاری با تابآوری دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور شبستر در سال 1397-1396 صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف نیز از نوع پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور شبستر به تعداد 1420 میباشد که 788 نفر آنان دختر و 632 پسر میباشد. حجم نمونه آماری این پژوهش طبق جدول مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی به تعداد 302 که 169 نفر آنان دختر و 133 نفر آنان پسر میباشد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای شامل: پرسشنامه گری – ویلسون (GWPQ)، پرسشنامۀ کانر و دیویدسون (CD-RISC)، استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین سیستم فعالساز رفتاری BAS با تابآوری رابطه مثبت و معناداری دارد (563/0r= و 01/0P<). بین سیستم بازدارنده رفتاری BIS با تابآوری رابطه منفی و معناداری دارد (451/0-r= و 01/0P<).
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ضعف روانی و استرس ادراک شده با سبک های فرزندپروری مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. این پژوهش ازجمله طرح های توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در کلانشهر تبریز را شامل می شد؛ نمونه پژوهش نیز تعداد 106 نفر از جامعه پژوهش بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل فرم کوتاه پرسشنامه چندوجهی شخصیت مینه سوتا (MMPI-II)، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (PSS) و پرسشنامه سبک فرزندپروری بامریند (BPSI) بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و روش همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که ضعف روانی و استرس ادراک شده با سبک فرزندپروری مقتدرانه همبستگی منفی و با سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه همبستگی مثبت دارند و ضعف روانی قادر به پیش بینی سبک فرزندپروری مقتدرانه به صورت معکوس و مستبدانه به صورت مثبت می باشد؛ همچنین استرس ادراک شده قادر به پیش بینی سبک فرزندپروری مقتدرانه به صورت معکوس و مستبدانه و سهل گیرانه به صورت مثبت می باشد. با توجه به این یافته ها، می توان گفت ضعف روانی و استرس ادراک شده با سبک های فرزندپروری مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم رابطه معناداری دارند.
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی رابطه کمالگرایی و خودتنظیمی هیجانی با تابآوری دانشآموزان دبیرستانی دختر شهر مرند انجام شد. روش اين پژوهش همبستگی و جامعهی آماري آن شامل كليهی جامعه آماری پژوهش 1200 دانشآموز دبیرستانی دختر شهر مرند بود که در جریان سال تحصیلی 1397-1396 مشغول به تدریس بودند. از اين ميان نمونهاي متشکل از 291 نفر دانشآموز دختر دبیرستانی انتخاب شدند و به پرسشنامههاي کمالگرایی فراست پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی و پرسشنامه تابآوری کونور و دیویدسون پاسخ دادند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون رگرسیون چندگانه و همبستگی و رگرسیون دومتغیره استفاده گرديد. پس از تجزیهوتحلیل دادههاي بهدست آمده از اين پرسشنامهها، يافتهها حاكي از آن بود که رابطه متغیر مستقل کمالگرایی در دانشآموزان دبیرستانی دختر شهر مرند با تابآوری آنها در جهت منفی معنادار بود. همچنین رابطه متغیر مستقل خودتنظیمی در دانشآموزان دبیرستانی دختر شهر مرند با تابآوری آنها معنادار بود و دیگر اینکه رابطه بین متغیرهای مستقل کمالگرایی مثبت، سازگاری، تحمل با تابآوری معنادار بود و نیز رابطه بین متغیر مستقل کمالگرایی منفی و تابآوری در جهت منفی معنادار بود؛ اما رابطه بین متغیر مستقل پنهانکاری با تابآوری معنادار نیست
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بهزیستی روانشناختی و سازگاری اجتماعی با هوش عاطفی مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز انجام گرفت.پژوهش حاضر براساس هدف از نوع کاربردی و براساس نحوه ی گردآوری داده های تحقیق از نوع همبستگی است.جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز به تعداد 200نفر بودند که از این تعداد 127نفر با استفاده از جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی پی کل و ویسمن (1999) و پرسشنامه هوش عاطفی بار-آن (1980) بود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات ازSpss23 استفاده شد و برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندگانه استفاده شد.با توجه به نتایج پژوهش بین هوش عاطفی با سازگاری اجتماعی مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز رابطه وجود دارد (P<0/01 , r=0/711)، بین هوش عاطفی با بهزیستی روانشناختی رابطه وجود دارد (P<0/01 , r=0/850). با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر اهمیت هوش عاطفی به عنوان یکی از مولفه های مهم روانشناسی است.بنابراین ارائه آموزش های مبتنی بر تقویت هوش عاطفی و سازگاری اجتماعی وبهزیستی روانشناختی به عملکرداجتماعی بهتر آنان منجر میگردد.
هدف پژوهش حاضر "بررسی رابطهی بین هوش هیجانی و خودتنظیمی تحصیلی با انگیزش پیشرفت در بین دانشآموزان پسر مقطع متوسطه ناحیه 4 تبریز" بود. این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی با استفاده از روش توصیفی همبستگی بود. در این پژوهش جامعه آماری دانشآموزان پسر مقطع متوسطه ناحیه 4 تبریز بودند که تعداد آنها در سال تحصیلی 99-98 حدودا 500 نفر گزارش شد و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از بین مدارس این ناحیه، تعداد 150 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. با استفاده از پرسشنامههای استاندارد متناسب با متغیرهای پژوهش آزمون بعمل آمد و دادهها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که هوش هیجانی و خودتنظیمی تحصیلی با انگیزش پیشرفت رابطه دارند. همچنین هر دو متغیر هوش هیجانی و خودتنظیمی تحصیلی با سطح اطمینان 95% می توانند انگیزش پیشرفت را پیش بینی کنند. بدین ترتیب استنباط می شود با افزایش میزان هوش هیجانی، انگیزش پیشرفت دانش آموزان نیز افزایش یابد. همچنین دانشآموزانی که خودتنظیمی تحصیلی بالایی دارند از انگیزش پیشرفت بالاتری برخوردار هستند.