این پژوهش با هدف تعیین رابطه سبک های یادگیری وراهبردهای خود تنظیمی تحصیلی با انگیزش درس ریاضی دانش آموزان پایه ی نهم شهرستان شبستر صورت پذیرفت و روش تحقیق توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پایه ی نهم به تعداد، 988 نفر بودند. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان وبه روش نمونه گیری تصادفی ساده 278 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب وپرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و پرسشنامه انگیزش ریاضی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه وآزمون t مستقل مورد تحلیل قرارگرفتند. نتایج پژوهش نشان داد سبک های یادگیری (واگرا و جذب کننده) و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تا حد زیادی توانست، انگیزش ریاضی دانش آموزان را پیش بینی کنند، و بین سبک های یادگیری واگرا و جذب کننده با انگیزش ریاضی رابطه مثبت و بین سبک های یادگیری همگرا و انطباق یابنده با انگیزش ریاضی رابطه منفی وجود داشت، همچنین بین خودتنظیمی و انگیزش ریاضی در بین دانش آموزان پسر رابطه مثبت و معناداری وجود داشت اما این رابطه در بین دانش آموزان دختر مشاهده نشد، واینکه هیچ تفاوتی بین راهبردهای خودتنظیمی وسبک های یادگیری و انگیزش ریاضی دانش آموزان دختر وپسر پایه نهم مشاهده نشد. در مجموع یافته های این پژوهش، توانایی سبک های یادگیری (واگرا و جذب کننده) و راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی در پیش بینی انگیزش ریاضی دانش آموزان و همینطور عدم وجود تفاوت بین دانش آموزان دختر و پسر پایه ی نهم از لحاظ سبک های یادگیری و راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و انگیزش ریاضی را مورد تأیید قرار داد.
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین ابعاد شخصیتی با انگیزش پیشرفت و تعللورزی تحصیلی در بین دانشآموزان مقطع دبیرستان شهرستان شبستر بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی می¬باشد. جامعه آماری پژوهش، کليۀ دانشآموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهرستان شبستر تشکیل میدهند که از بین آن ها تعداد 400 دانشآموز دختر و پسر مقطع دبیرستان شهرستان شبستر با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي خوشهای انتخاب شدند و برای گردآوری داده¬ها از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ¬ي تعللورزی ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ سواری (1390)، مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس(1970) و پرسشنامه شخصیت نئو(1985) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان نشان داد ابعاد شخصیتی(روان¬رنجوریی¬خویی و مقبولیت و وظیفه¬شناسی )می¬توانند انگیزش پیشرفت و تعلل¬ورزی تحصیلی دانش¬آموزان را پیش¬بینی کنند. لذا با عنایت به نقش ویژگی¬های شخصیتی در انگیزش پیشرفت و میزان اهمال¬کاری تحصیلی دانش¬آموزان در این رابطه، می¬توان با مداخله¬های موثر در ویژگی¬های روانی دانش¬آموزان به کاهش میزان اهمال¬کاری تحصیلی و ارتقاء انگیزش پیشرفت دست یافت.
این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین ابعاد شخصیتی دانشجویان با آشفتگی روانشناختی و اضطراب امتحان آنها در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در سالتحصیلی 97-1396 صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشکده علوم تربیتی واحد تبریز به تعداد 3096 نفر که 928 نفر آنان پسر و 2168 نفر آنان دختر می باشند. روش نمونه گیری در این پژوهش ، نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بود .برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد که حجم نمونه 341 نفر برآورده شد که 102 نفر آنان پسر و 239 نفر دختر می باشد. پرسشنامه هایی که برای تحقیق حاضر مورد استفاده قرار گرفتند، شامل:پرسشنامه شخصیتی نئو-فرم کوتاه، پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر و پرسشنامه چک لیست آشفتگی روانی بود. نتایج تحقیق نشان داد بین روان رنجورخویی با آشفتگی روانشناختی دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 83/0r =). بین برون گرایی با آشفتگی روانشناختی دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 54/0-r =). بین گشودگی به تجربه با آشفتگی روانشناختی دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 85/0-r =). بین توافق پذیری با آشفتگی روانشناختی دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 86/0-r =) و بین باوجدان بودن با آشفتگی روانشناختی دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 68/0-r =). همچنین بین روان رنجورخویی با اضطراب امتحان دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 55/0r =). بین برون گرایی با اضطراب امتحان دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 67/0-r =). بین گشودگی به تجربه با اضطراب امتحان دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 86/0-r =). بین توافق پذیری با اضطراب امتحان دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 90/0-r =) و بین باوجدان بودن با اضطراب امتحان دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد (0.01p < و 83/0-r =).
هدف کلی تحقیق حاضر بررسی رابطه اشتیاق تحصیلی و انگیزش تحصیلی با بهزیستی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه ناحیه 1 تبریز بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه ناحیه 1 تبریز می باشد که تعداد آنها 7200 نفر است، حجم نمونه آماری با استفاده از رابطه کوکران 365 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی ساده شده انتخاب شده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، مقیاس اشتیاق تحصیلی فردریکز (2004) و پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومین- سوینی و همکاران (2012) و پرسشنامه انگیزش تحصیلی دسی و رایان (1985) بود تجزیهوتحلیل داده¬ها از تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون نشان داد که بین اشتیاق تحصیلی و خرده مقیاسهای اشتیاق تحصیلی شناختی و انگیزشی و رفتاری با بهزیستی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه ناحیه 1 تبریز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0P<). همچنین نتایج تحقیق نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین انگیزش تحصیلی و خرده مقیاسهای آن بجز بعد بی انگیزگی تحصیلی درونی و بهزیستی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه ناحیه 1 تبریز وجود دارد.
هدف از این پژوهش، بررسي رابطه بین سبکهای هویت و ویزگی های دموگرافیک با سبک های حل مساله در دانشجویان دانشگاه ازاد شبستر در سال تحصیلی 1394-1393 بود. این مطالعه بر حسب هدف از نوع کاربردی، و از نظر نحوة اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بوده است جامعه آماري اين تحقيق را كليه دانشجویان علوم تربیتی دانشگاه آزاد شبستر تشکیل می¬داد که به شیوه تصادفی ساده و به تعداد 120 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه هاي سبک حل مساله و سبک هویت و ویژگی¬های دموگرافیک استفاده شده است، در این تحقیق روايي و پایایی پرسشنامه¬ها در تحقيقات قبلي مورد تاييد قرار گرفته است. جهت تجزيه و تحليل اطلاعات از روشهاي آمار توصيفي (ميانگين، انحراف معيار و واريانس) و آمار استنباطي (آزمون همبستگي پيرسون و آزمون t) استفاده شده است. اطلاعات حاصل با نرم افزار spss مورد تجزيه و تحليل قرارگرفتند و نتايج پژوهش به شرح زير مي باشد: آزمون اصلي اين تحقيق حاكي از آن است كه بین سبک های هویت با سبک های حل مساله رابطه وجود دارد. . این رابطه بین سبک هویت اطلاعاتی و هنجاریبا سبک های حل مساله سازگارانه مثبت و معنی دار بود. اما بین سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری با سبک های حل مساله ناسازگارانه رابطه منفی و معنی دار بود. بین ویژگی های دموگرافیک و سبک های حل مساله نیز ارتباطی وجود نداشت.
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سبکهای یادگیری و سبکهای تفکر با سهلانگاری دانش آموزان متوسطه پسر شهر شبستر میباشد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع زمینهیابی و همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش موردنظر شامل کلیه دانش¬آموزان مقطع متوسطه شهر شبستر میباشد که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند كه از بين آنها 289 نفر به عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران و به صورت نمونهگيري تصادفی خوشه¬ای انتخاب شده است.ابزار گردآوری داده¬ها سه پرسش¬نامه استاندارد می¬باشد. پرسشنامه سهلانگاری تحصیلی، پرسش¬نامه سبک های تفکر استرنبرگ – واگنر، سبکهای یادگیری گراشا. برای تعیین روایی از نظرات اساتيد صاحب نظر در اين زمينه استفاده شد. برای برآورد پایایی نيز از آلفای کرونباخ استفاده شده است که پایایی پرسشنامه به ترتیب 82/0، 85/0، 82/0بدست آمد. داده¬ها در دو بخش آمار توصیفی (جداول و نمودار) و آمار استنباطی (آزمون پیرسون و رگرسیون) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت نتايج بدست آمده نشان داد كه: سبکهای تفکر دانشآموزان قانونی بوده و سبکهای یادگیری دانشآموزان اجتنابی می باشد. میزان سهلانگاری دانشآموزان بالاتر از حد متوسط هست. سبکهای تفکر و سبکهای یادگیری سهلانگاری دانشآموزان را پیشبینی میکنند. بین سبکهای تفکر و سهلانگاری تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد. همچنین بین سبکهای یادگیری و سهلانگاری دانشآموزان رابطه وجود دارد.