این تحقیق با هدف پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی بر اساس سبک های تفکر و نظم بخشی هیجانی در بین مادران دانش آموزان دوره دوم متوسطه شبستر انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان دختر و پسردوره دوم متوسطه منطقه شبستر به تعداد۲۲۶۰ نفر که می باشند که از این تعداد ۱۱۳۵ نفر مادر دختران و ۱۱۲۵نفر مادر پسران می باشند. همچنین برای انتخاب حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای حجم نمونه ۳۲۷ نفر که ۱۶۴ مادر دختران و ۱۶۳ مادر پسران بودند، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نظم بخشی هیجانی(گارنفسکی و همکاران،۲۰۰۱)، پرسشنامه آسیب پذیری روانشناختی(نجاریان و داوودي ،2001) و پرسشنامه سبک های تفکر(استرنبرگ و واگنر، 1994) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از 23 spss استفاده شد و برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش یک و دو(از همبستگی پیرسون) و برای فرضیه سوم نیز از روش رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد بین سبک های تفکر با آسیب پذیری روانشناختی در بین مادران دانش آموزان دوره دوم متوسطه شبستر رابطه وجود دارد(05/0>p). بین نظم بخشی هیجانی با آسیب پذیری روانشناختی در بین مادران دانش آموزان دوره دوم متوسطه شبستر رابطه وجود دارد(05/0>p). همچنین طبق نتایج رگرسیون،6/65 درصد از واریانس آسیب پذیری روانشناختی توسط سبک های تفکر و نظم بخشی هیجانی تبیین می¬شود.
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تاثیر آموزش شادکامی به شیوه شناختی رفتاری فوردایس بر کاهش استرس ادارک شده و فرسودگی شغلی در پرستاران شاغل بیمارستان امام حسین (ع) شهرستان هشترود بود. پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی آزمون و پس آزمون می¬باشد. جامعه آماری این پژوهش پرستاران بیمارستان امام حسین (ع) شهر هشترود بوده است. در روش نمونه گیری برای تعیین نمونه آماری پرسشنامه های فرسودگی شغلی و تنیدگی ادارک شده بر روی پرستاران اجرا شد و بصورت تصادفی 24 نفر پرستار که در پرسشنامه های فوق نمره بالاتری کسب کردند بصورت 12 نفر در گروه کنترل و 12 نفر در گروه آزمایش جایگزین. پرستاران گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای تحت "آموزش شادکامی به شیوه شناختی رفتاری فوردایس قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و پرسشنامه تنیدگی ادارک شده بود که آزمودنی ها قبل و بعد آموزش شادکامی به شیوه شناختی رفتاری فوردایس آن را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که آموزش شادکامی به شیوه شناختی رفتاری فوردایس بر فرسودگی شغلی و کاهش استرس ادارک شده تاثير معناداري داشته است (α<0/05) .
امروزه تعليم و تربيت نقش مهمي در زندگي و آينده فرد ايفا ميكند. سنجش ميزان پيشرفت تحصيلي و شناسايي عوامل مؤثر بر آن از جمله مسايلي است كه توجه روانشناسان را به خود جلب كرده است در سال های اخیر، توجه ویژه ای به موضوع اضطراب امتحان و سلامت عمومی دانش آموزان صورت گرفته است هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش گروهی درمانی شناختی رفتاری بر سلامت عمومی و اضطراب دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان شبستر بوده که پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان شبستر بودهاست در روش نمونه گیری برای تعیین نمونه آماری پرسشنامه های اضطراب امتحان ساراسون و سلامت عمومی بر روی دانش آموزان اجرا شد و بصورت تصادفی 200 نفر دانش آموزان که در پرسشنامه های فوق نمره بالاتری کسب خواهند کردند بصورت 50 نفر در گروه کنترل و 50 نفر در گروه آزمایش جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای تحت " آموزش گروهی درمان شناختی– رفتاری قرار گرفتند. ابزار پژوهش اضطراب امتحان ساراسون و سلامت عمومی بود که آزمودنی ها قبل و بعد آموزش گروهی درمان شناختی –رفتاری آن را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که آموزش گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان ساراسون و افزایش سلامت عمومی تاثير معناداري داشته است (α<0/05).
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر آموزش مهارتهای شناختی با استفاده از اسباببازی بر عملکرد حافظه و مشکلات توجه کودکان اول ابتدایی شبستر انجام شده است. بهاینترتیب از طرح نیمه آزمایش پیشآزمون– پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور از بین کودکان اول ابتدایی، تعداد 24 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و پس از اجرای پیشآزمون افراد به دو گروه 12 نفری (کنترل و آزمایش) تقسیمشدهاند. 12 جلسه آموزش مهارتهای شناختی- اجتماعی بر اساس الگوی لاد و میز (۱۹۸۳) در کودکان گروه آزمایش اجرا شده است. ابراز پژوهش شامل مقیاس درجهبندی کانرز و آزمون عصب – روانشناختی کانرز بود. گروه كنترل تنها به پیشآزمون و پسآزمون پاسخ دادهاند و هر دو گروه بعد از اتمام دوره آزمايشي به پسآزمون پاسخ دادند. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش مهارتهای شناختی با استفاده از اسباببازی بر عملکرد حافظه بلندمدت و حافظه فعال و همچنین فقط بر توجه انتخابی کودکان اول ابتدایی شبستر تأثیر معنیداری دارد و بر سایر مؤلفههای توجه کودکان یعنی توجه پایدار، فراخنای توجه، توجه تقسیم شده و توجه جابجایی تأثیر معنیداری ندارد.
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارتهای مدیریت هیجان از طریق بازی درمانی بر کاهش اختلال نافرمانی مقابلهای دانش¬آموزان مقطع پیش دبستانی شهرستان شبستر صورت پذیرفت. این پژوهش آزمایشی نیمه تجربی با طرح ((پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل)) بود. جامعهی آماری، دختران پیش دبستانی شهرستان شبستر در سال تحصیلی 97-96 بود. روش نمونهگیری، غیر تصادفی در دسترس بود. از میان نمونههای در دسترس 20 نفر را که شرایط ورود، جهت شرکت در جلسههای آموزشی داشتند انتخاب و در مرحلهی بعد این 20 نفر به صورت تصادفی به 2 گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه اختلال رفتاری آشنباخ استفاده شد. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها در سطح آمار توصیفی از شاخصهای توزیع فراوانی و میانگین و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نشان داد که آموزش مهارتهای مدیریت هیجان از طریق بازی درمانی موجب کاهش رفتارهای اختلال نافرمانی مقابلهای، پرخاشگری، قانون شکنی و مشکلات اجتماعی شده است. بنابراین می¬توان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای مدیریت هیجان از طریق بازی درمانی بر کاهش اختلال نافرمانی مقابلهای دانش آموزان دختر مؤثر است.