این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و ادراک از محیط کلاس با سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دختر دوم متوسطه شهرستان شبستر در سال تحصیلی 97-1398 انجام گرفت. پژوهش حاضر براساس هدف از نوع کاربردی و براساس نحوه ی گردآوری داده های تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دخترمتوسطه دوم شهرستان شبستر درسال تحصیلی 97-1398 به تعداد 673 نفر بودند که از این تعداد 245 نفر با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391)، پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (MSLG) پینتریچ و دی گورت (2010) و مقیاس فعالیت کلاس من جنتری، گابل و ریزا (2002) بود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از Spss23 استفاده شد و برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندگانه استفاده شد. با توجه به نتایج پژوهش بین سرزندگی تحصیلی با راهبردهای یادگیری خودتنطیمی دانش آموزان دخترمتوسطه دوم شهرستان شبستر درسال تحصیلی 98-1397 رابطه وجود داشت (P<0/02, r=0/730)، بین سرزندگی تحصیلی با ادراک از محیط کلاس رابطه وجود داشت (P<0/02, r=0/665). نتایج تحقیق حاضر نشانگر اهمیت سرزندگی تحجصیلی به عنوان یکی از مولفه های مهم روانشناسی است. بنابراین ارائه آموزش های مبتنی بر افزایش سرزندگی تحصیلی وتقویت راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و ادراک از محیط کلاس دانش آموزان و عملکرد تحصیلی بهتر آنان منجر می گردد.
هدف پژوهش حاضر، پیش¬بینی سبک مدیریت کلاسی معلمان بر اساس آگاهی از روش¬های اصلاح و تغییر رفتار و سبک زندگی می¬باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه¬ی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان شبستر به تعداد 839 نفر (397 نفر معلم زن و 442 نفر معلم مرد) در سال تحصیلی 94-95 است. روش نمونه گیری مورد استفاده در این تحقیق، نمونه¬گیری به صورت تصادفی طبقه¬ای انجام گرفت. جهت تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد که مطابق این جدول، 233 نفر (110 نفر معلم زن و 123 نفر معلم مرد) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامه¬های سبک زندگی میلر و اسمیت، پرسشنامه سبك مديريت كلاس ولفگانگ و گلیكمن و پرسشنامه¬ی محقق¬ساخته¬ی آگاهی از روش¬های اصلاح رفتار استفاده شده است. روایی این پرسشنامه¬ها توسط چند تن از متخصصان تایید شد و پایایی آن¬ها نیز بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، به ترتیب، 83/0، 85/0 و 82/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده¬های پژوهشی از روش¬های آمار توصیفی و استباطی شامل همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t دونمونه¬ای مستقل استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین سبک زندگی و آگاهی از روش¬های اصلاح و تغییر رفتار با سبک مدیریت کلاسی معلمان، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0 > P) و سبک مدیریت کلاسی معلمان بر اساس سبک زندگی و آگاهی از روش¬های اصلاح و تغییر رفتار، قابل پیش¬بینی است (01/0 > P). علاوه بر این، بر اساس نتایج، بین معلمان مرد و زن در خصوص بین سبک زندگی، آگاهی از روش¬های اصلاح و تغییر رفتار و سبک مدیریت کلاسی، تفاوت معنادار آماری وجود ندارد (05/0 < P).
این تحقیق با هدف شناسایی عوامل موثر بر موفقیت پذیرفته شدگان در آزمون نمونه دولتی در بین دانش آموزان پایه ششم در آموزش و پرورش منطقه آذر شهر در سال 1396 صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیق توصیفی بوده و از نظر هدف نیز از نوع پژوهش کاربردی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان و اولیای دانش آموزان قبول شده در مدارس تیزهوشان آموزش و پرورش آذرشهر بوده که به ترتیب به تعداد 80 نفر معلم و 340 نفر اولیا و در مجموع 420 نفر بودند. از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و با استفاده از جدول مورگان نمونه ای به حجم 201 نفر انتخاب گردیده که 39 نفر آنان معلم و 162نفر اولیا بودند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته موفقیت دانش آموزان در آزمون نمونه دولتی استفاده شد. برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. به منظور برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ برای همسانی درونی برای خرده مقیاس ها و مقیاس کلی پرسشنامه استفاده گردید. با توجه به نتایج ضریب پایایی به روش همسانی درونی یعنی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و همسانی درونی مربوط به عامل های روش یادگیری، انگیزه، تجهیزات آموزشی، ارتباط و درگیری تحصیلی والدین، مدارس اثربخش به ترتیب، 945/0، 705/0، 849/0، 835/0، 852/0 و 857/0 بدست آمد. نتایج مربوط به تحلیل واریانس یک راهه نشان داد، بین دانش آموزان با سطوح وضعیت اقتصادی از لحاظ موفقیت در آزمون نمونه دولتی تفاوت معنی¬داری وجود داشت و با توجه به میانگین گروهها می توان گفت دانش آموزان با درآمد بالا نسبت به دانش آموزان با درآمد پایین دارای میزان موفقیت بالاتری برخوردار بوده اند . همچنین نتایج نشان داد، بین تحصیلات والدین دانش آموزان با موفقیت پذیرفته شدگان آنان تفاوت معنی¬داری وجود داشت و دانش آموزان با تحصیلات والدین کارشناسی ارشد و بالاتر از میزان موفقیت بالایی برخوردار بودند.
این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل آموزشی و کالبدی سازمانی و فردی خانوادگی موثر بر شادکامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان شبستر انجام گرفت. تحقیق حاضر براساس هدف از نوع کاربردی و براساس نحوه گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش منطقه شبستر به تعداد 574 نفر تشکیل دادند. روش نمونه گیری این پژوهش، نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی می باشد. روش تعیین حجم نمونه، جدول مورگان بود که از طریق آن 230 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه شادکامی آرجیل و لو(1989) و پرسشنامه محقق ساخته بود که عوامل فردی خانوادگی، آموزشی و کالبدی-سازمانی موثر بر شادکامی را می سنجید. ضریب پایایی به روش آلفای کرونباخ برای عوامل فردی خانوادگی، عوامل آموزشی و عوامل کالبدی-سازمانی و کل به ترتیب 941/0، 957/0، 873/0 و 964/0 به دست آمد. این ضرایب از نظر روانسنجی نشانگر پایایی خوب این ابزار می باشد. ضریب رگرسیون عوامل آموزشی (53/0 = β)، عوامل کالبدی سازمانی (61/0 = β) و عوامل فردی خانوادگی (51/0 = β) بر روی شادکامی نشان می دهد که این عوامل می تواند شادکامی دانش آموزان را به طور مثبت پیش بینی نماید. همچنین از بین عوامل آموزشی و کالبدی سازمانی و فردی خانوادگی موثر بر شادکامی دانش آموزان، عوامل فردی خانوادگی، عامل آموزشی و عامل کالبدی سازمانی به ترتیب دارای بیشترین میزان رتبه از لحاظ شادکامی می باشند.
این پژوهش با هدف مقایسه تاب آوری، بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی مادران دارای کودکان ناشنوا با مادران عادی در آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 97-96 انجام گرفت. پژوهش حاضر براساس هدف از نوع کاربردی و براساس نحوه گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع علی- مقایسه¬ای بود. جامعه آماری آن تمامی مادران دارای کودکان ناشنوا و مادران دارای کودکان عادی شهر تبریز در سال 1396-1397 بود. 200 نفر از مادران دارای کودکان ناشنوا و مادران دارای کودکان عادی شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه تاب آوری(کونور و دیویدسون، 2003)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی(ریف، 1989) و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHO-BREF) بودند. برای تجزیه و تحلیل فرضیه هاي پژوهش از روش آمار استنباطی آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج آزمون t مستقل نشان داد بین مادران دارای کودکان ناشنوا با مادران عادی در آموزش و پرورش شهر تبریز از لحاظ تاب آوری تفاوت وجود دارد(01/0> p).بین مادران دارای کودکان ناشنوا با مادران عادی در آموزش و پرورش شهر تبریز از لحاظ بهزیستی روانشناختی تفاوت وجود دارد(01/0> p).بین مادران دارای کودکان ناشنوا با مادران عادی در آموزش و پرورش شهر تبریز از لحاظ کیفیت زندگی تفاوت وجود دارد(01/0> p).
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودتنظیمی هیجانی، مهارت¬های تحصیلی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان طلاق شهرهای خوی و باکو انجام شد. این پژوهش ازجمله طرح های مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان طلاق مقاطع تحصیلی متوسطه اول و دوم (کلاس هفتم تا دوازدهم) شهرهای خوی و باکو را شامل می شد؛ نمونه پژوهش تعداد 212 دانش آموز (110 دانش آموز از شهر خوی و 102 دانش آموز از شهر باکو) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان گراس (ERQ)، پرسشنامه مهارت های مطالعه دانشگاه هوستون (SSAQ-CCHU) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر رجایی و شفیعی بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و روش تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت های بین دو گروه از نظر آماری معنادار است؛ به نحوی که دانش آموزان شهر خوی نمرات بالاتری در مولفه تنظیم هیجان سرکوبی، مهارت تحصیلی سازماندهی و پردازش و رفتار پرخطر پرخاشگری و خشونت کسب کردند و دانش آموزان شهر باکو نمرات بالاتری در مهارت های تحصیلی خواندن و نوشتن و رفتارهای پرخطر مصرف مواد، مصرف دخانیات و مصرف مشروبات الکلی کسب کردند. با توجه به این یافته ها، می توان گفت که خودتنظیمی هیجان، مهارت های تحصیلی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان طلاق شهر خوی و باکو با یکدیگر تفاوت داشته و این تفاوت ها می تواند ناشی از سطوح مختلف فرهنگی و اجتماعی بین دو کشور ایران و آذربایجان باشد.